لعنت به این خود آزار، سیگار پشت سیگار...

فاز یک: طرف دو سالِ مداوم از زوایا و موقعیت‌های مختلف داشته خیانت می‌کرده، بعد که قضیه رو شده میگه من انتخابم از اول هم تو بودی و اشتباه دادم و کس‌شعر! اون‌وقت من توی این مدت «یک شب ایستاده» داشتم یا نهایت دو شب. یعنی خوب بهداشت قضیه مهمه واسم. حداقل یه جوری خیانت کن که لو نری چون وقتی آدم پیامت رو به طرف می‌خونه که گفتی «امروز میام از هر جایی خواستی جرم بده» به فکر فرو میره که نکنه از یه جاهایی میشه جر داد که من بدان آگاه نیستم؟

فاز دو: با این یارو که کلا هیچ چیزی نداره و لوازم آرایش بِرَند (بله، از این کلمه هم خیلی بدم میاد!) می‌گیره و بفرمایید شام می‌خوره و کس‌شعر بیوتی رو دنبال می‌کنه، خواستیم بخوابیم که خوب باکره از آب دراومد و اصرار داره که میشه مالیدنی هم شد و مالیدن رو جزئی از دسته‌بندی‌های س.ک.س میدونه. خوب واسه من محدودیت اصن مصونیت نیست (این نبود؟) و نمی‌تونم با بایدها و نبایدها کنار بیام و کاراکتر مشخص و شکل گرفته‌ای ندارم و از پونزده سالگی کردم توش یا کرده شده توم! پس عزیزم یکیشو انتخاب کن یا بیا دیگه «س.ک.س» نداشته باشیم! مرسی و واقعا اه.

فاز سه: اون یکی اولاش خیلی «خوب» بود. از شب‌های ایستاده‌اش واسه من تعریف کرد و اینکه چه‌قدررررر متفاوته و چه‌قدررررر سطحی هستن ملت و اینکه چه‌قدررررر ما خوبیم! یه بار خوابیدیم با هم و خوب از فرداش تبدیل شد به اینکه زودتر منو بگیر و برنامه مشترک چی داری حاجی؟ تو واقعا بهتره که از همون دور بهم حس ماورایی بدی دوستم.

فاز من: دلم یه رابطه اینتلکچوال می‌خواد که توش خیلی اندک راجع به آینده صحبت بشه و پیش بره خودش و همه رو از حلقه اطرافیان بندازیم بیرون و آخرش من بمونم و اون و زندگی بورینگ خود را تا مدت‌های مدیدی ادامه بدیم و بعدش خسته بشیم از هم و جدا بشیم بریم دنبال کارمون.

+تاریخ چهارشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۸ساعت 5:9 نویسنده کش‌لقمه |


ارتفاع که بالا می‌رود
احساس غرور می‌کنی؛
بالاتر که رفت، احساس تنهایی.

- هادی پاکزاد

+تاریخ سه شنبه هفتم آبان ۱۳۹۸ساعت 4:32 نویسنده کش‌لقمه |